کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاریخ دستوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دستوری
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ.) فرمان ، اجازه .
-
جستوجو در متن
-
بخشنامه
فرهنگ فارسی معین
(بَ مِ) (اِمر.) حکم یا دستوری که از طرف مسؤلین سازمان برای اطلاع تمام کارکنان یک مؤسسه ابلاغ شود.
-
موصول
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) وصل شده ، پیوند شده . 2 - از نظر دستوری کلمه ای است که قسمتی از جمله را به قسمت دیگر می پیوندد.
-
نورماتیف
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ فر. ] (ص .) علوم دستوری ، مانند منطق و اخلاق که مبانی آنها بر دستور و قواعد موضوعه استوار است .
-
مطلق
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - تمام ، همه . 2 - آزاد، رها. 3 - بی قید. مق مقید. 4 - در دستور ویژگی عنصر دستوری ای که قید و شرطی در تعریف آن نیست .
-
و
فرهنگ فارسی معین
(واو معدوله ) از نظر دستوری واوی است که در عهد ما نوشته می شود ولی خوانده نمی شود: خواب ، خواهش ،خویش ، خویشتن . اما در زمان قدیم آ ن را تلفظ می کردند و چون در هنگام تلفظ از ضمه به فتحه عدول می کردند آن را واو معدوله نامیده اند. لازم به توضیح است که ...
-
ه
فرهنگ فارسی معین
(هَ یا هِ) (های غیر ملفوظ ) (پس .) به صورت پسوند به معانی ذیل آید: 1 - نسبت و اتصاف : الف - به اسم عام پیوندد و صفت سازد: نبرده = نبردی . ب - به اسم عام پیوندد و مفهوم اخص یابد: زرده . ج - به کلمة مرکب از عدد و اسم عام پیوندد و معنی مقدار دهد. (این ...