کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تارَکتنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تارک
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِمصغ .) 1 - فرق سر، میان سر آدمی . 2 - کلاهخود.
-
تارک
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِفا.)رهاکننده ، ترک کننده . ؛ ~ دنیا آن که از دنیا روی برگرداند، زاهد، پارسا. ؛ ~ صلاة آن که نماز نگزارد.
-
تنی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (ص نسب .) 1 - منسوب به یک تن . 2 - از یک پدر. مق ناتنی .
-
تارک نشین
فرهنگ فارسی معین
( رَ. نِ) (ص فا.) بالانشین ، بلندپایه ، والامقام .
-
آب تنی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (حامص .) شنا، غوطه خوردن در آب .