کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاثير پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تأثیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - اثر کردن . 2 - نفوذ کردن ج . تَأثیرات .
-
جستوجو در متن
-
هنایش
فرهنگ فارسی معین
(هَ یِ) (اِمص .) تأثیر، اثر.
-
کارگر شدن
فرهنگ فارسی معین
(گَ. شُ دَ) (مص ل .) اثر کردن ، تأثیر گذاشتن .
-
مؤثر
فرهنگ فارسی معین
(مُ ءَ ثَّ) [ ع . ] (اِمف .) آن چه مورد تأثیر واقع شده .
-
شیمی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) علمی است که موضوع آن خواص ماده ، ترکیب ، تجزیه و تأثیر آنهاست .
-
فیزیک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) علمی که موضوع آن ویژگی های اجسام ، انرژی و تأثیر آن ها بر یکدیگر است .
-
گرمایی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) 1 - مربوط به گرما. 2 - کسی که تحت تأثیر گرما قرار گرفته .
-
مؤثر
فرهنگ فارسی معین
(مُ ءَ ث ِّ ) [ ع . ] ( اِ فا .) اثر کننده ، تأثیر - کننده .
-
مانیتیسم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نیروی مغناطیسی در بدن انسان که می تواند دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد.
-
افکت
فرهنگ فارسی معین
(اِ فِ) [ انگ . ] (اِ.) هر عنصر صوتی یا تصویری که برای ایجاد تأثیر مشخصی به فیلم افزوده شود، جلوه . (فره ).
-
سرایت
فرهنگ فارسی معین
(سَ یَ) [ ع . سرایة ] 1 - (مص ل .) اثر کردن . 2 - (اِمص .) اثر، تأثیر. 3 - انتقال بیماری به دیگری .
-
مکانیک
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - شاخه ای از علم فیزیک که موضوع آن بررسی انرژی و نیرو و تأثیر آن ها بر اجسام است . 2 - ماشینی .
-
هیپنوتیزم
فرهنگ فارسی معین
(نُ تِ) [ فر. ] (اِ.) خواب مصنوعی ، خواب مغناطیسی که در آن شخص تحت تأثیر القاهای شخص دیگر به خواب می رود.
-
کار کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) 1 - عمل کردن ، به جا آوردن . 2 - به کاری پرداختن . 3 - تأثیر کردن ، کارگر شدن .