کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تألیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تألیف
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - فراهم آوردن ، گرد آوردن . 2 - نوشتن کتاب .
-
واژههای مشابه
-
تألیف کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) نوشتن کتاب .
-
واژههای همآوا
-
تعلیف
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) علف به چهارپایان دادن .
-
جستوجو در متن
-
تدوین
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) فراهم آوردن . 2 - تألیف کردن . 3 - (اِمص .) گردآوری . 4 - تألیف .
-
بلاغت
فرهنگ فارسی معین
(بَ غَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - فصیح بودن ، رسایی سخن . 2 - آوردن کلام با مقتضای مقام ، بدون ضعف تألیف .
-
حق التألیف
فرهنگ فارسی معین
(حَ قُّ تَُ) [ ع . ] (اِمر.) مزد و پاداش و پولی که به مؤلفان در ازای تألیف کتابی پرداخته می شود.
-
ژانر
فرهنگ فارسی معین
(نْ) [ فر. ] (اِ.) مقولة تألیف ادبی و هنری که دارای ویژگی در سبک ، شکل یا محتوا است .
-
کتاب نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مِ) (اِمر.) فهرستی از کتاب های متعلق به یک نویسنده یا کتابخانه یا مربوط به یک موضوع همراه با اطلاعاتی دربارة تاریخ تألیف و چاپ کتاب و ناشر، کتاب شناسی .
-
اثر
فرهنگ فارسی معین
(اَ ثَ) [ ع . ] ( اِ.)1 - نشان و علامت باقی - مانده از هر چیز. 2 - جای پا، نشان قدم . 3 - حدیث ، روایت . 4 - داغ . 5 - تأثیر. 6 - تألیف ، تصنیف . 7 - یادبود.
-
ریاضی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص نسب .)1 - منسوب به ریاضت . 2 - نزد قدما یکی از شعب حکمت نظری که اصول آن عبارت است از: الف - هندسه . ب - علم عدد. ج - نجوم . د - علم تألیف .
-
مجسطی
فرهنگ فارسی معین
(مِ جَ) [ یو. ] (اِ.) سونتاکسیس ماثماتیکا یا مجموعة ریاضی ؛ رساله ای است در نجوم تألیف کلاودیوس بطلمیوس - 150 - ق . م . - که بعدها توسط شارحین صفت عالی «مگستیه » یا «مجسطی » به آن داده شد.