کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ت
فرهنگ فارسی معین
(حر.) چهارمین حرف از الفبای فارسی که در حساب ابجد برابر عدد 400 می باشد.
-
ت
فرهنگ فارسی معین
(ضم .) ضمیر متصل شخصی ، دوم شخص مفرد. و آن بر دو گونه است : الف - اضافی : کتابت . ب - مفعولی : گفتمت .
-
واژههای همآوا
-
ط
فرهنگ فارسی معین
(حر.) نوزدهمین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد 9 در حساب ابجد.
-
جستوجو در متن
-
تنسته
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ تَ یا تِ) (اِ.) بافتة عنکبوت .
-
تتری
فرهنگ فارسی معین
(تُ یا تَ) (اِ.) سماق .
-
تنگ تنگ
فرهنگ فارسی معین
(تَ. تَ) (ق .) بار بار، بسیار زیاد.
-
تفته
فرهنگ فارسی معین
(تَ تِ یا تَ) 1 - (اِمف .) تابیده . 2 - (اِ.) تار عنکبوت .
-
پیخته
فرهنگ فارسی معین
(تِ یا تَ) (ص مف .) پیچیده .
-
تباه ساختن
فرهنگ فارسی معین
(تَ. تَ) (مص م .) تباه کردن .
-
تنته
فرهنگ فارسی معین
(تَ تِ) (اِ.) پردة عنکبوت .
-
تفاغ
فرهنگ فارسی معین
(تَ یا تِ) (اِ.) قدح شراب .
-
شایستگی
فرهنگ فارسی معین
(یِ تَ یا تِ) (حامص .) لیاقت .
-
صابوته
فرهنگ فارسی معین
(تَ یا تِ) (اِ.) زن پیر.