کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیهوده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
بی هوده
فرهنگ فارسی معین
(دِ)(ص .) = بیهده :1 - باطل . 2 - بی - ثمر، بی فایده . 3 - بی معنی ، پوچ ، یاوه .
-
جستوجو در متن
-
ترهات
فرهنگ فارسی معین
(تُ رَّ) [ ع . ] (اِ.) جِ ترهه ؛ بیهوده ها، سخنان بیهوده .
-
غلفتی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) الکی ، بیهوده .
-
خام درایی
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِمص .) بیهوده گویی .
-
ژاژخایی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) بیهوده گویی .
-
هکف
فرهنگ فارسی معین
(هَ کَ) (ص .) بیهوده ، بی فایده .
-
یاب
فرهنگ فارسی معین
(ص .) نابود، ضایع ، بیهوده .
-
لک
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) سخنان بیهوده و هرزه .
-
ترهه
فرهنگ فارسی معین
(تُ رَّ هِ) [ ع . ترهة ] (اِ.)=تره : 1 - بیهوده ، یاوه . 2 - سخن بیهوده . ج . ترهات .
-
مهمل
فرهنگ فارسی معین
(مُ مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - بیهوده و بیکار گذاشته شده . 2 - کلام بیهوده . ج . مهملات .
-
چرند
فرهنگ فارسی معین
(چَ رَ) (ص .) بیهوده ، یاوه .
-
خام طبع
فرهنگ فارسی معین
(طَ) (ص مر.) کسی که اندیشه های بیهوده دارد.
-
ژاژخا
فرهنگ فارسی معین
(ی ) (ص فا.) بیهوده گوی .
-
هرزه خایی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .)(حامص .) بیهوده گویی ، یاوه گویی .