کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بین بین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بینابین
فرهنگ فارسی معین
(بَ یا بِ بِ) [ ع - فا. ] (ق مر.) میانه ، حد وسط ، بین بین .
-
فارق
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) جداکننده ، آن که بین حق و باطل فرق می گذارد. 2 - (اِ.) تفاوت بین دو امر.
-
فترت
فرهنگ فارسی معین
(فَ رَ) [ ع . فترة ] 1 - (اِمص .) سستی ، ضعف . 2 - زمان بین دو نوبت تب . 3 - مدت زمان بین ظهور دو پیامبر یا بر تخت نشستن دو پادشاه .
-
ماکروویو
فرهنگ فارسی معین
(رُ وِ یْ وْ) [ ازانگ . ] (اِ.) = مایکروویو. میکروویو: 1 - طول موج های الکترومغناطیسی در مخابرات بین شهری و بین قاره ای ، کِه موج . 2 - وسیله ای برقی جهت پختن و گرم کردن سریع مواد غذایی .
-
آژندن
فرهنگ فارسی معین
(ژَ دَ) (مص ل .) ملاط کشیدن بین دو خشت یا سنگ .
-
آسمان سنج
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص فا.) طالع بین .
-
انترناسیونال
فرهنگ فارسی معین
(اَ تِ) [ فر. ] (ص .) بین الملل ، جهانی ، جهان وطنی .
-
برافتادن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. اُ دَ) (مص ل .) از میان رفتن ، از بین رفتن .
-
برسام
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) درد سینه ، التهاب پردة بین قلب و کبد.
-
بصیر
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (ص .) 1 - بیننده . 2- دانا. 3 - روشن بین .
-
پژول
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) 1 - استخوان بین دو قوزک پا. 2 - پستان زنان .
-
پایمال کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) زیر پا کردن ، از بین بردن .
-
جی جی باجی
فرهنگ فارسی معین
(ق .) جان جانی ، صمیمیت زیاد بین خانم ها.
-
چرت
فرهنگ فارسی معین
(چُ) (اِ.) خواب سَبُک ، حالت بین خواب و بیداری .
-
حول
فرهنگ فارسی معین
(حَ وَ) [ ع . ] (مص ل .) کج بین شدن .