کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیماری زا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ممرض
فرهنگ فارسی معین
(مُ رِ) [ ع . ] (اِفا.) بیمار گرداننده ، بیماری زا.
-
اپیدمیولوژی
فرهنگ فارسی معین
(اِ دِ یُ لُ) [ فر. ] (اِ.) مطالعة نحوة انتشار بیماری ها و عوامل بیماری زا یا هر عاملی که به سلامت مربوط باشد، همه گیرشناسی . (فره ).
-
آنتی بیوتیک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِمر.) به ماده ای که مانع ادامة حیات و تکثیر و رشد دسته ای از باکتری ها و عوامل بیماری زا شود گویند، پادزهر، پادزیست (فره ).
-
ایمونولوژی
فرهنگ فارسی معین
(مُ نُ لُ) [ فر. ] (اِ.) دانشی که به بررسی واکنش ایمنی جانداران در برابر آنتی ژن های بیگانه و نحوة ایجاد مصونیت در برابر عوامل بیماری زا می پردازد.
-
پاستوریزه
فرهنگ فارسی معین
(تُ زِ) [ فر. ] (ص مف .) 1 - ویژگی ماده ای غذایی که همة میکروارگانیسم های بیماری زا و بخش بزرگی از میکروارگانیسم - های غیربیماری زای آن از بین برده شود. (فره ). 2 - مادة خوردنی که طبق اصول علمی پاستور میکروب ها و موجودات تخمیری آن را از بین برده با...