کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیماری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آب آوردن
فرهنگ فارسی معین
(وَ دَ) (مص ل .) نوعی بیماری چشم که بر اثر پیری یا بیماری آب از چشم روان می گردد.
-
آب مروارید
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (اِمر.) نوعی بیماری چشم که بر اثر پیری یا بیماری یا ضربه ، عدسی چشم تیره شود.
-
یرقان
فرهنگ فارسی معین
(یَ رَ) [ ع . ] (اِ.) بیماری زردی ، نوعی بیماری که در اثر اختلالات کبد به وجود می آید.
-
اعراض
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] جِ عَرَض ؛ بیماری ها.
-
داء
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) بیماری ، مرض .
-
مومول
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) بیماری درد چشم .
-
نالانی
فرهنگ فارسی معین
(اِمص .) بیماری ، ناخوشی .
-
گری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) بیماری جرب .
-
اپیدمی
فرهنگ فارسی معین
(اِ دِ) [ فر. ] (اِ.) عارضه یا بیماری عام ، بیماری ای که به عموم مردم سرایت کرده باشد، مسری ، همه گیر (فره ).
-
روان کاوی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) روشی در روان - شناسی و درمان بیماری های روانی که اساس آن کاوش در گذشتة بیمار، روابط خانوادگی ، عشق و رویاهای او برای یافتن علت بیماری است .
-
عدوی
فرهنگ فارسی معین
( عَ وا) [ ع . ] 1 - (اِمص .) سرایت بیماری و تجاوز آن . 2 - (اِ.) بیماری واگیردار.
-
ناقه
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِفا.) آن که از بیماری بیرون آمده و هنوز کاملاً تندرست نشده ، از بیماری برخاسته ، بیمارخیز. ج . ناقهین .
-
واکسن
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ فر. ] (اِ.) ماده ای که از میکروب ضعیف شده یک بیماری می گیرند و برای پیش گیری از آن بیماری به بدن انسان یا حیوان اهلی تزریق می کنند.
-
امراض
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِ.) جِ مَرَض ؛ بیماری ها.
-
پیش گیری
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - جلوگیری کردن . 2 - پیش از بروز بیماری اقدام کردن .