کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیعانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بیعانه
فرهنگ فارسی معین
(بِ نِ) (اِمر.) پول پیش ، پولی که خریدار پیش از خرید به فروشنده می دهد.
-
جستوجو در متن
-
پیش قسط
فرهنگ فارسی معین
(قِ) (اِمر.) 1 - مساعده ، وجهی که پیشکی دهند. 2 - قسمت نخست از چند قسط . 3 - بیعانه .
-
پیش بها
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (اِمر.) پولی که پیش از دریافت کالا به فروشنده دهند تا هنگام تحویل کالا بقیه پول را بپردازند، بیعانه .
-
کالی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . کالی ء ] 1 - (اِفا.) محافظت کننده ، نگاهبان . 2 - متأخر. 3 - (اِ.) بیعانه . 4 - وامی که به تأخیر افتد و در پرداخت آن درنگ شود.