کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیش پزی کوره ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیش تر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (ص تف .) افزون تر، زیادتر.
-
جستوجو در متن
-
هود
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) وسیله ای که برای تهویة هوای آشپزخانه در بالای اجاق خوراک پزی تعبیه شود، هوابر. (فره ).
-
آوه
فرهنگ فارسی معین
(وَ) ( اِ.)1 - کوره ای که در آن خشت و آهک و مانند آن می پختند.2 - نقشی به شکل زنجیر که بر حاشیه چیزی بکشند یا بدوزند.
-
تابدان
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - گلخن حمام . 2 - کوره آهنگری و مسگری . 3 - پنجره یا دریچه ای که برای استفاده از روشنایی آفتاب در دیوار تعبیه کنند.
-
خبث
فرهنگ فارسی معین
(خ َ بَ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) پلیدی ، نجاست . 2 - (اِ.) جرمی که از فلزات پس از گ د اختن آن ها در کوره باقی ماند. 3 - چیزی که از آن فایده ای برده نشود.
-
وانیل
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) گیاهی است بالا رونده از تیرة ثعلب دارای میوه ای با جدار ضخیم و گوشت دار با بویی بسیار قوی و مطبوع و معطر با طعمی کمی شیرین که در شیرینی - پزی استفاده می شود.