کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیش ستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیش تر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (ص تف .) افزون تر، زیادتر.
-
جستوجو در متن
-
آستان
فرهنگ فارسی معین
(ص .) ستان ، به پشت خوابیده .
-
ستان
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) آستانه (در)، کفش کن .
-
جان ستان
فرهنگ فارسی معین
(س ) (ص فا.) جان ستاننده ، قاتل .
-
ستان
فرهنگ فارسی معین
(سَ یا س ) (ص .) به پشت خوابیده .
-
ستان
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ری . اِفا.) در ترکیب به معنی «ستاننده » آید: دلستان ، جانستان .
-
طاق باز
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) (عا.) ستان بر پشت .
-
ستان
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ په . ] (پس .) 1 - پسوند مکان . الف - به اسم ذات پیوندد دال بر بسیاری و فراوانی دارد: بوستان ، گلستان ، نیستان . ب - به اسم معنی پیوندد و افادة محل کند:فرهنگستان ، دادستان . ج - به اسم خاص پیوندد و افادة محل کند:بلوچستان ،کردستان ، افغانستان . ...