کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیش از اندازه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیش تر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (ص تف .) افزون تر، زیادتر.
-
جستوجو در متن
-
قیاس
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سنجیدن ، اندازه گرفتن . 2 - (اِ.) اندازه و مقدار. 3 - استخراج نتیجة جز ی ی از کلی .
-
صرفه جویی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) اندازه نگه داشتن ، از حد خارج نشدن .
-
مقدار
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) اندازه ، پاره ای از چیزی . ج . مقادیر.
-
هره کره
فرهنگ فارسی معین
(هِ ر ُِ . کِ ر ِّ ) (اِ.) خندة شدید و خارج از اندازه .
-
فتور کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) (مص ل .) (عا.) غلو کردن ، سخت از اندازه درگذشتن .
-
فال
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - قسمت های مساوی از یک چیز، مانند برش های یک اندازه از خربزه ، گردو و ... 2 - بخش کوچک از یک چیز.
-
بتون
فرهنگ فارسی معین
(بِ تُ) [ فر. ] ( اِ.) از مصالح ساختمانی است که از شن و ماسه و سیمان و آب با اندازه های مختلف ساخته شود.
-
آمپر
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر. ] ( اِ.) واحدی برای اندازه - گیری شدت جریان برق . ؛ ~ کسی بالا رفتن کنایه از: خشمگین شدن وی .
-
اودیومتری
فرهنگ فارسی معین
(اُ یُ مِ) [ فر. ] (اِ.) اندازه گیری میزان شنوایی با استفاده از دستگاه شنوایی - سنجی ، شنوایی سنجی .(فره ).
-
بادسنج
فرهنگ فارسی معین
(سَ) ( اِ.) 1 - ابزاری برای اندازه گیری شدت و سرعت باد. 2 - کنایه : از: بیهوده کار، یاوه گو.
-
گوزن
فرهنگ فارسی معین
(گَ وَ) (اِ.) هر یک از جانوران متعلق به گونه های مختلف تیرة گوزن ها در اندازه و رنگ های گوناگون ؛ گاو کوهی .
-
گرماسنج
فرهنگ فارسی معین
( ~ . سَ) (اِمر.) وسیلة اندازه گیری مقدار گرمایی که دفع ، جذب یا از جسمی به جسمی دیگر منتقل می شود، کالری متر.
-
لت
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) 1 - (ص .) تکه و پاره از چیزی . 2 - (اِ.) واحدی برای اندازه گیری پارچه . 3 - یک ورق کاغذ. 4 - لنگه در، مصراع .