کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرون فرستادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیرون آمدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) (مص ل .) 1 - خارج شدن . 2 - نمایان شدن . 3 - سرکشی کردن .
-
گام بیرون نهادن
فرهنگ فارسی معین
(نَ دَ) (مص ل .) از حد خویش تجاوز کردن .
-
جستوجو در متن
-
ارسال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - فرستادن ، روانه ساختن . 2 - پیک فرستادن .
-
پیش کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) فرستادن ، از پیش فرستادن .
-
فرو فرستادن
فرهنگ فارسی معین
(فُ. فِ رِ دَ) (مص م .) 1 - به پایین فرستادن . 2 - نازل کردن .
-
اتحاف
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .) تحفه دادن ، ارمغان فرستادن .
-
اصحاب
فرهنگ فارسی معین
(اِ) [ ع . ] (مص م .) همراه کردن ، به همراه فرستادن ، یار کردن .
-
اعزام
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) در فارسی به معنای فرستادن ، روانه کردن .
-
اهداء
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) هدیه دادن ، هدیه فرستادن .
-
ایفاد
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (مص م .) فرستادن ، روانه کردن ، ایفاد مراسله .
-
ایقاد
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (مص م .) فرستادن ، روانه کردن .
-
بازگردانیدن
فرهنگ فارسی معین
(گَ دَ) (مص م .) 1 - مرجوع کردن . 2 - پس فرستادن .
-
ترحم فرستادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. فِ رِ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) طلب آمرزش کردن .
-
فرستادن
فرهنگ فارسی معین
(فِ رِ دَ) (مص م .) روانه کردن ، راهی کردن .