کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیرون ریزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیرون آمدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) (مص ل .) 1 - خارج شدن . 2 - نمایان شدن . 3 - سرکشی کردن .
-
گام بیرون نهادن
فرهنگ فارسی معین
(نَ دَ) (مص ل .) از حد خویش تجاوز کردن .
-
جستوجو در متن
-
پی ریزی
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (حامص .) بنیان گذاری .
-
طرح ریختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) نقشه کشیدن ، برنامه ریزی کردن .
-
ویروس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) موجود بسیار ریزی که باعث بروز بیماری می شود.
-
برنامه ریزی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) طراحی و تنظیم مقررات برای اجرای یک کار یا برنامه ای .
-
هاگ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) سلول ریزی در گیاهان نهان زا که عامل تولید مثل است .
-
آسکاریس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) از انواع کرم های لوله ای که در رودة میزبان (انسان و خوک ) زندگی و تخم ریزی می کند، کرم روده .
-
اردام
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) همیشه بودن ، ساکن و پابرجا بودن . 2 - (مص م .) رام ساختن ، خاک ریزی کردن .
-
تور
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) گردش ، سیر، مسافرت ، هر نوع سفر برنامه ریزی شده به یک یا چند مقصد و برگشت به مبدأ، گشت (فره ).
-
شفته
فرهنگ فارسی معین
(ش تِ) (اِ.) مخلوطی از آب و آهک و خاک و شن که در پی ریزی ساختمان به کار می رود.
-
عرق جوش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (اِمر.) جوش های ریزی که در اثر عرق زیاد روی پوست ایجاد می شود.
-
طراح
فرهنگ فارسی معین
(طَ رّ) [ ع . ] (ص .) 1 - نقاش ، آن که طرح افکند، گرده ریز، نقشه ریز. 2 - آن که برای انجام کار یا فعالیتی برنامه ریزی کند یا مطلبی را تدوین کند.
-
کنه
فرهنگ فارسی معین
(کَ نِ) (اِ.) 1 - حشرة ریزی که به پوست بدن حیوان یا انسان می چسبد و از طریق منافذ پوست خون را می مکد. 2 - کنایه از: آدم سمج و پررو.