کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بیخ بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بیخ زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) 1 - ریشه زدن . 2 - نقش زدن .
-
بیخ کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) ریشه دوانیدن .
-
جستوجو در متن
-
اجتثاث
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) از بیخ و بن برکندن ، بریدن ، از بن بریدن ، بیخ بر کردن ، استیصال .
-
مجتث
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ثّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - از بیخ برکنده شده . 2 - نام یکی از بحور شعر بر وزن دو بار مفاعلن فعلاتن .
-
کژه
فرهنگ فارسی معین
(کَ ژَ یا ژِ) (اِ.) = کژک . کجک : 1 - قلاب عموماً (مخصوصاً قلاب قنارة قصابان که بر آن گوشت آویزند). 2 - گوشت پاره ای که در ابتدای حلق محاذی بیخ زبان آویخته ؛ لهاة .