کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بک
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (اِ.) 1 - نوعی کوزة دهن تنگ که گردنش کوتاه و شکمش پهن و گرد است ، تنگ . 2 - نوعی غلیان سفالین ، غلیان بک . غلیان بک : نوعی غلیان سفالی .
-
بک
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (اِ.) انگشت ، زغال ، زگال .
-
بک
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ انگ . ] ( اِ.) در فوتبال به بازیکنان مدافع گفته می شود که جلویِ دروازه بان و پشت سر بازی کنان دیگر قرار دارند.
-
بک
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) 1 - قورباغه ، وزغ . 2 - گریزگاه . 3 - جنگل ، بیشه . 4 - دشت غیر مزروع . 5 - خیار دشتی .
-
واژههای مشابه
-
بک هند
فرهنگ فارسی معین
(بَ هَ) [ انگ . ] (اِ.) ضربه ای که به توپ با پشت راکت در بازی هایی چون تنیس و تنیس روی میز زده می شود.
-
بک ولک
فرهنگ فارسی معین
(بُ کُ لُ) = پک و لک : 1 - (ص .) ناهموار، درشت . 2 - (اِ.) بی عقلی . 3 - بی هنری .
-
فلاش بک
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) [ انگ . ] (اِ.) شگردی سینمایی در بیان داستان که طی آن فیلم ، واقعة زمان حاضر را رها می کند و به نمایش حوادث گذشتة داستان می پردازد.
-
گنده بک
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) [ فا - تر. ] (ص مر.) (عا.) دارای هیکل درشت ، گردن کلفت .
-
جستوجو در متن
-
هافبک
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ انگ . ] (اِ.) هر یک از بازیکنانی که در میانة میدان جلوی دفاع (بک ) پشت سر حمله (فوروارد) بازی می کنند.
-
کسکسه
فرهنگ فارسی معین
(کَ کَ سَ یا س ) [ ع . کسکسة ] (مص م .) 1 - سخت کوفتن . 2 - الحاق کاف تأنیث به سین به هنگام وقف مانند «بکس » و «اکرمتکس » بجای «بک » و «اکرمتک » (و آن لغت تمیم است .) 3 - آوازی که از تلفظ حرف «س » شنیده شود.