کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بچه دختر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بچه باز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) آن که تمایل به آمیزش جنسی با پسر بچه ها دارد.
-
بچه بازی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - بازی کودکانه . 2 - عمل بچه باز. 3 - (عا.) رفتار نامناسب و نسنجیده . 4 - (عا.) آسان پنداشتن کار و جدی نگرفتن آن .
-
بچه دان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) رحم ، زهدان .
-
بچه ننه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ نِ) (ص .) کنایه از: آدم ترسو، بی کفایت و وابسته به دیگران .
-
غلام بچه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ چِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) پسر نابالغ که در خانه بزرگان و شاهان قاجار خدمت می کردند، خانه شاگرد.
-
جستوجو در متن
-
صبیه
فرهنگ فارسی معین
(صَ یَّ) [ ع . صبیة ] (اِ.) مؤنث صبی ، دختر بچه .
-
فرزند
فرهنگ فارسی معین
(فَ زَ) [ په . ] (اِ.) بچة آدم ، پسر یا دختر.
-
فاطمه
فرهنگ فارسی معین
(طِ مِ یا مَ) [ ع . فاطمة ] (اِفا. ص .) مؤنث فاطم . 1 - زنی که بچة دوساله را از شیر گرفته . 2 - از اعلام زنان است . 3 - نام دختر پیغمبر (ص ) و همسر علی (ع ) ملقب به زهراء.