کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بِرّ و بِرّ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (ص .) نیکوکار، نکوکردار.
-
بر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (ص .) نیکوکار، نکوکردار.
-
بر
فرهنگ فارسی معین
یخ نوشتن (بَ. یَ. نِ وِ تَ) (مص ل .) کنایه از: به هیچ شمردن ، نابوده انگاشتن .
-
بر
فرهنگ فارسی معین
(بَ رّ) [ ع . ] ( اِ.) خشکی ، دشت ، بیابان .
-
بر
فرهنگ فارسی معین
(بُ رّ) [ ع . ] (اِ.) گندم .
-
بر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] ( اِ.) بار درخت ، میوه .
-
بر
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) 1 - بالا. 2 - بلند. 3 - نزد. پیش . 4 - هنگام .
-
بر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] ( اِ.) 1 - سینه . 2 - آغوش ، کنار. 3 - طرف ، جانب . 4 - ضلع خارجی زمین یا ساختمان که به طرف کوچه یا خیابان راه باشد.
-
بر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) = بیر. ویر: 1 - حفظ . 2 - به خاطر نگاه داشتن .
-
آهون بر
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص مر.) نقب زن .
-
از بر
فرهنگ فارسی معین
(اَ. بَ رِ) (ق .) بالای ، برفرازِ.
-
از بر
فرهنگ فارسی معین
(اَ. بَ) (اِ.) 1 - از حفظ ، از حافظه . 2 - به یاد سپرده شده .
-
بر اثر
فرهنگ فارسی معین
(بَ. اَ ثَ) [ فا - ع . ] (حراض .) از پی ، به دنبال .
-
بر دست
فرهنگ فارسی معین
(بَ دَ) (ق .) حاضر، آماده .
-
بر سری
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ)(حر اض .)علاوه بر، اضافه بر.