کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَعْدِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بعد
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (ق .) 1 - پس ، سپس . 2 - به غیر از، به جز. 3 - پس از. ؛ ~ از نود و بوقی (عا.) پس از مدت های طولانی .
-
بعد
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.)1 - دوری . 2 - جدایی . 3 - طول ، عرض وعمق یا ارتفاع جسم . 4 - رأی ، حزم .
-
من بعد
فرهنگ فارسی معین
(مِ بَ) [ ع . ] (ق .) پس از این ، از این به بعد.
-
واژههای همآوا
-
بعد
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (ق .) 1 - پس ، سپس . 2 - به غیر از، به جز. 3 - پس از. ؛ ~ از نود و بوقی (عا.) پس از مدت های طولانی .
-
بعد
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.)1 - دوری . 2 - جدایی . 3 - طول ، عرض وعمق یا ارتفاع جسم . 4 - رأی ، حزم .
-
باد
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.) 1 - وزشی که در اثر جابجا شدن هوای گرم و سرد بوجود می آید. 2 - یکی از چهار عنصر (آب ، باد، خاک و آتش ) نزد قدما. 3 - غرور، خودبینی . 4 - هدر، بیهوده . 5 - ورم ، پف کردگی . 6 - هیچ ، پوچ . 7 - آه و ناله . ؛ ~به آستین کسی کردن کنایه از...
-
باد
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (پس .)در ترکیب با کلمة دیگر معنای دارندگی می دهد، آذرباد، گلباد.
-
جستوجو در متن
-
آماس
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) = آماز: ورم ، برآمدگی ، آماده و آماز نیز گویند.
-
آماسانیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(مص م )ایجاد برآمدگی کردن ، متورم کردن . آماهانیدن و آماهیدن هم گفته می شود.
-
آماسیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) باد کردن ، ورم کردن .
-
آماق
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) گوشه چشم .
-
آمال
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ امل ؛ امیدها، آرزوها.
-
آمانی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ امنیّت ؛ آرزوها.