کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَست نوک به نوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بست
فرهنگ فارسی معین
(بُ) ( اِ.) 1 - گلزار. 2 - جایی که میوه های خوشبو در آن روید. 3 - محور سنگ آسیا. 4 - گندم بریان .
-
بن بست
فرهنگ فارسی معین
(بُ بَ) (ص مر.) فاقد راه خروج .
-
بست زدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. زَ دَ) (مص ل .) 1 - پیوند زدن . 2 - (عا.) تریاک کشیدن .
-
بست نشستن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. نِ شَ یا ش ِ تَ) (مص ل .) متحصن شدن .
-
تله بست
فرهنگ فارسی معین
(تَ لِ بَ) (اِمر.) چوب بست .
-
نی بست
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ بَ) (اِمر.) محوطه ای که با نی محصور کنند.
-
جستوجو در متن
-
منقار
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) نوک ، نوک پرندگان . ج . مناقیر.
-
نوک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - سر هر چیزی . 2 - منقار مرغ .
-
تک
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (اِ.) 1 - منقار مرغ ، نوک پرنده . 2 - تیزی سر چیزی مانند نوک سوزن و خنجر.
-
سرشاخ
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) 1 - نوک شاخة درخت . 2 - شاخة باریک و نازک . 3 - نوک شاخ حیوان . 4 - گلاویز شدن دو کشتی گیر با هم .
-
نک
فرهنگ فارسی معین
(نُ) (اِ.) منقار مرغ ، نوک .
-
کاک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) سر زبان ، نوک زبان .
-
خار
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - گیاهی که دارای شاخه های باریک و نوک تیز و خراشنده است ، شوک . 2 - هر یک از سیخ های نوک شاخه های درختان ، تیغ درخت . 3 - هر چیز نوک تیز و خراشنده . 4 - هر یک از تیغ های مهرة گردن .
-
پیکان
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (اِ.) آهن نوک تیز سر تیر و نیزه .