کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بَخِلَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بخل
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.) تنگ چشمی ، خسُت .
-
واژههای همآوا
-
بخل
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.) تنگ چشمی ، خسُت .
-
جستوجو در متن
-
شح
فرهنگ فارسی معین
(شُ حّ) [ ع . ] (مص ل .) بُخل ، بُخل ورزیدن .
-
تنگ چشمی
فرهنگ فارسی معین
( ~. چَ) (اِمص .) بُخل ، حسادت .
-
امساک
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) نگاه داشتن . 2 - نخوردن غذا. 3 - (اِمص .) خودداری . 4 - بخل ، خست .
-
مستثقل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ قَ) [ ع . ] (اِمف .) سنگین و سست از بیماری ، خواب ، بخل و غیره .
-
سختی
فرهنگ فارسی معین
(سَ)(حامص .)1 - پایداری . 2 - مشکل ، دشواری . 3 - بخل . 4 - بی رحمی . 5 - زحمت . 6 - گرفتاری ،رنج . 7 - تهیدستی .8 - آسیب ، بلا.