کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بوسه دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لب دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) (مص ل .) بوسه دادن .
-
فندق شکستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش کَ تَ)(مص ل .) کنایه از: بوسه دادن و بوسه گرفتن .
-
بوسیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(مص م .) بوسه دادن ، ماچ کردن .
-
استلام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - لمس کردن ، دست کشیدن به چیزی . 2 - بوسه دادن .
-
لثم
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - با مشت بر بینی زدن . 2 - دهان بند نهادن . 3 - بوسه دادن .