کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهمن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهمن
فرهنگ فارسی معین
(بَ مَ) [ په . ] ( اِ.) 1 - یکی از امشاسپندان . 2 - دوّمین روز از هر ماه خورشیدی . 3 - یازدهمین ماه سال خورشیدی و دومین ماه زمستان . 4 - تودة بزرگ برفی که در اثر صدا یا هر محرک دیگر از کوه فرو می ریزد. 5 - از الحان قدیم ایرانی . 6 - گیاهی دو ساله و...
-
جستوجو در متن
-
بادبره
فرهنگ فارسی معین
(بَ رِ) (اِمر.) روز بیست و دوُم بهمن ماه .
-
بهمنجنه
فرهنگ فارسی معین
(بَ مَ جَ نِّ) [ معر. ] (اِمر.) جشنی که در دومین روز از ماه بهمن (که به همین نام می باشد) در ایران باستان برگزار می شد.
-
ژانویه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ فر. ] (اِ.) اولین ماه از سال میلادی برابر با اواخر دی و اوایل بهمن .
-
فوریه
فرهنگ فارسی معین
(فِ وْ یِ) [ فر. ] (اِ.) دومین ماه سال فرنگی برابر با دهة دوم و سوم بهمن و دهة اول اسفند.
-
امشاسپند
فرهنگ فارسی معین
(اَ مِ پَ) ( اِ.) = امشاسفند: هر یک از هفت فرشته آیین زردشتی : بهمن ، اردیبهشت ، شهریور، اسپندارمذ، خرداد، امرداد که در رأس آن ها اهورمزدا قرار دارد.
-
سده
فرهنگ فارسی معین
(سَ دَ یا دِ) (اِمر.) 1 - یک صد سال ، قرن .2 - نام جشنی منسوب به هوشنگ ، دومین پادشاه پیشدادی که آن را در روز دهم از ماه بهمن برگزار می کنند.
-
دلو
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ظرف آبکشی ، سطل . 2 - نام یازدهمین برج از برج های دوازده گانه منطقه البروج که خورشید در حرکت ظاهری خود در بهمن ماه در این برج دیده می شود.
-
پارسی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) 1- منسوب به پارس ، پارسی . 2 - ایرانی . 3- زرتشتی به ویژه زرتشتی ساکن هندوستان . ج . پارسیان . 4- زبان مردم پارس ، فارسی ؛ماه های ~دوازده ماه سال شمسی ایرانیان : فروردین ، اردیبهشت ، خرداد، تیر، مرداد، شهریور، مهر، آبان ، آذر، دی ، به...
-
چله
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - چهل روز بعد از زایمان . 2 - چهل روزی که درویشان در گوشه ای نشینند و به عبادت و ریاضت پردازند. 3 - چهلمین روز درگذشت کسی . 4 - اربعین (اعم از چهل روز یا چهل سال ). 5 - مدتی معین از فصل زمستان و فصل تابستان . ؛ ~ بزرگ الف - چهل روز ا...
-
برج
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - جای بلندی که برای نگهبانی عمارت و قلعه درست کنند. 2 - قلعه ، د ژ. 3 - هر یک از دوازده برج منطقة البروج که خورشید هر ماه در یکی از آن ها قرار می گیرد: 1 - حمل (فروردین ). 2 - ثور(اردیبهشت ). 3 - جوزا (خرداد). 4 - سرطان (تیر)....