کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهره برداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهره برداری
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (حامص .) 1 - استفاده از سود چیزی . 2 - عمل برداشتن حاصل زراعت . 3 - سهم گرفتن . 4 - به فروش رساندن محصول کارخانه یا معدن .
-
واژههای مشابه
-
بهره ور
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ) (ص مر.)1 - بهره بر. 2 - بهره - دار، بافایده . 3 - سودبرنده . 4 - کامیاب .
-
جستوجو در متن
-
استثمار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) بهره برداری کردن از دسترنج دیگری .
-
پرده برداری
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (حامص .) 1 - برداشتن پرده از روی چیزی و به تماشا گذاشتن آن به نشانة آغاز بهره برداری یا نمایش . 2 - آشکار ساختن یک راز.
-
کپی رایت
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ فر. ] (اِمر.) حق انحصاری پدیدآورندة اثر برای بهره برداری مادی و معنوی از اثر ادبی ، هنری یا صنعتی خود، حق نشر (فره ).
-
کنسرسیوم
فرهنگ فارسی معین
(کُ س یُ) [ فر. ] (اِ.) شرکتی که از چند شرکت برای منحصر کردن کالا یا بهره برداری خاصی تشکیل شود.
-
زخم
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ په . ] (اِ.) 1 - خراش یا بریدگی هر بخشی از بدن . 2 - مجروح . 3 - ضربه . ؛ به ~ کاری زدن کنایه از: برای آن کار مورد بهره برداری قرار دادن .
-
لیزر
فرهنگ فارسی معین
(لِ زِ) [ انگ . ] (اِ.) اسبابی که نوسان طبیعی اتم ها یا مولکول ها را در سطح های انرژی برای تولید تابش الکترومغناطیسی در ناحیه های نورمریی ، فرابنفش یا فرا قرمز طیف مورد بهره برداری قرار می دهد.