کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بهتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بهتر
فرهنگ فارسی معین
(بِ تَ) (ص تف .) 1 - نیکوتر، خوب تر. 2 - زیباتر، جمیل تر. 3 - شایسته تر، لایق تر. 4 - با کیفیت خوب تر.
-
جستوجو در متن
-
تر
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (پس .) علامت صفت تفضیلی : بهتر، سپیدتر، درازتر.
-
فبها
فرهنگ فارسی معین
(فَ بِ) [ ع . ] (شب ج .) چه بهتر! عالی .
-
اجود
فرهنگ فارسی معین
( اَ وَ) [ ع . ] (ص تف .) 1 - بهتر، نیکوتر. 2 - بخشنده تر، جوادتر.
-
ارجح
فرهنگ فارسی معین
(اَ جَ) [ ع . ] (ص تف .) بهتر، خوب تر، فزون تر، برتر.
-
اندمال
فرهنگ فارسی معین
(اِ دِ) [ ع . ] (مص ل .) بهتر شدن ، بهبود یافتن .
-
فوق
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] 1 - (ق .) بالا، زبر. 2 - (ص .) بهتر، افضل .
-
مختار
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - اختیاردار، بااختیار. 2 - برگزیده و بهتر.
-
احسن
فرهنگ فارسی معین
(اَ سَ) [ ع . ] (ص تف .) نیکوتر، بهتر. ؛به نحو ~ به بهترین شیوه و طرز. ؛~التقویم بهترین شکل ، بهترین صورت .
-
امثل
فرهنگ فارسی معین
(اَ ثَ) [ ع . ] (ص تف .) 1 - گزیده تر، برتر، بهتر 2 - شریف تر. فاضل تر؛ ج . اماثل .
-
بوستر
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ انگ . ] (اِ.) وسیله ای که فرکانس های رادیویی را تقویت می کند و معمولاً برای دریافت بهتر تصاویر تلویزیونی به کار می رود.
-
توپ زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) در بازی قمار، روی دست حریف رفتن بدون این که دست شخص بهتر از دست حریف باشد، بلوف .
-
دوربین
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص فا.) عاقبت اندیش . 2 - نوعی بیماری چشم که شخص دور را بهتر می بیند.
-
سمعک
فرهنگ فارسی معین
(سَ عَ) [ ع - فا. ] (اِمصغ .) وسیله ای برای تقویت شنوایی . کسانی که گوششان سنگین است آن را در گوش گذارند تا اصوات را بهتر بشنوند.