کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنده کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شکم بنده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ دِ) (ص مر.) 1 - پرخور، شکم پرست . 2 - (کن .) نوکری که به نان فقط چاکری کند.
-
گسی بنده
فرهنگ فارسی معین
(گُ. بَ دِ) (ص مر. اِمر.) پیک ، قاصد، چاپار؛ ج . گسی بندگان .
-
جستوجو در متن
-
اعتاق
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) رها کردن ، آزاد کردن بنده .
-
تعبید
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) به بندگی گرفتن ، کسی را بندة خود کردن .
-
تحریر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) نوشتن . 2 - آزاد کردن بنده . 3 - خالص کردن . 4 - (اِمص .) کشش صدا هنگام آواز.