کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بندرگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بندرگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - بندر. 2 - لنگرگاه کشتی در کنار دریا.
-
جستوجو در متن
-
بندر
فرهنگ فارسی معین
(بَ دَ) ( اِ.) محلی است در ساحل دریا یا رودخانه که محل توقف و بارگیری است ، بندرگاه ، لنگرگاه .
-
بارانداز
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِمر.)1 - بخشی از ساحل یا بندرگاه ک ه کشتی ها بار خود را آنجا بر زمین گذارند. 2 - جایی که کاروان فرود می آید.
-
فانوس دریایی
فرهنگ فارسی معین
( س دَ) (اِمر.) چراغ دریایی ، چراغی که بالای برج در بندرگاه نصب می کنند برای هدایت کشتی ها در شب .