کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بقا و عز و ناز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آب بقا
فرهنگ فارسی معین
(بِ بَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) آب حیات .
-
جستوجو در متن
-
ناز خریدن
فرهنگ فارسی معین
(خَ دَ) (مص ل .) ناز کشیدن ، ناز و کرشمة معشوق را تحمل کردن .
-
غنج
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] 1 - (مص ل .) ناز کردن . 2 - (اِ.) ناز و کرشمه .
-
غر
فرهنگ فارسی معین
(غِ) (ص .) (عا.) = قر: جنباندن جز یا تمام بدن از روی ناز ؛ ~ و غربیله ناز و ادا و اطوار. ؛ ~ و غمزه جنبانیدن جز یا تمام بدن از روی ناز و توأم با اشارة چشم و ابرو. ؛ ~و فر الف - آرایش و زینت . ب - غر و غمزه .
-
ناز کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) 1 - (مص ل .) از روی عشوه و ناز خودداری کردن . 2 - کرشمه آمدن . 3 - به خود بالیدن و فخر کردن .
-
ناز کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کِ دَ) (مص ل .) ناز و کرشمة معشوق را تحمل کردن .
-
متغنج
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ غَ نِّ) [ ع . ] (اِفا.) ناز کننده ، با ناز و کرشمه .
-
ناز و نوز
فرهنگ فارسی معین
(زُ) (اِمر.) (عا.) ادا و اطوار، قر و غمیش .
-
ادا
فرهنگ فارسی معین
اصول ( ~. اُ) (اِمر.) ناز و کرشمه ، نمودن کراهت و جز آن .
-
خرامان
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (ص فا.) رونده با ناز و تکبر و تبختر.
-
قمیش
فرهنگ فارسی معین
(قَ) (اِ.) (عا.) ادا و اطوار، ناز و کرشمه .
-
خرامیده
فرهنگ فارسی معین
(خَ دِ) (ص مف .) به ناز و تکبر و زیبایی و وقار رفته .
-
تنعم
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ عُّ) [ ع . ] (مص ل .) به ناز و نعمت زیستن .
-
تغنج
فرهنگ فارسی معین
(تَ غَ نُّ) [ ع . ] (مص ل .) ناز و کرشمه کردن .