کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بسیار سخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دهیاء
فرهنگ فارسی معین
(دَ هْ) [ ع . ] (ص .) سخت ، شدید، بلای سخت .
-
قسی
فرهنگ فارسی معین
(قَ یّ) [ ع . ] (ص .) سخت و شدید، سخت دل .
-
آسان
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص . ق .) امری که سخت و دشوار نباشد، سهل . مق دشوار، سخت .
-
تعصب
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ صُّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) از چیزی سخت جانبداری کردن . 2 - (اِمص .) حمیت ، عصبیت . 3 - سخت گیری .
-
عقبه
فرهنگ فارسی معین
(عَ قَ بِ) [ ع . عقبة ] (اِ.) 1 - گردنه ، راه سخت کوهستانی . 2 - کنایه از: کار سخت و دشوار. ج . عقبات .
-
بیاوار
فرهنگ فارسی معین
(بِ) ( اِ.) شغل ، کار سخت .
-
زاراغنگ
فرهنگ فارسی معین
(غَ) (اِ.) زمین سخت .
-
سجام
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِ.) سرمای سخت .
-
سجد
فرهنگ فارسی معین
(سَ جَ) (اِ.) سرمای سخت .
-
سخت پا
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) پایدار.
-
سخت پیشانی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) بی باک .
-
سخت لگام
فرهنگ فارسی معین
( ~ . لِ) (ص مر.) سرکش .
-
شاق
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص .) دشوار، سخت .
-
عسیر
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (ص .) سخت ، دشوار.
-
مکیس
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (اِ.) مبالغه ، سخت گیری .