کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزرگ چشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بزرگ خوانده
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ)(ص .) نامبردار، مشهور.
-
بزرگ داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص م .) احترام گذاشتن ، تکریم کردن .
-
بزرگ سال
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) سالمند، مسن .
-
نوروز بزرگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ زُ) (اِمر.) از نواها و آهنگ های موسیقی قدیم .
-
جستوجو در متن
-
مگس
فرهنگ فارسی معین
(مَ گَ) (اِ.) حشره ای است از راستة دوبالان و دارای دو چشم مرکب بزرگ .
-
باباغوری
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) (عا.) 1 - نوعی کوری که چشم ورم کرده ، بزرگ تر از حد معمول می شود. 2 - نوعی مهرة گرد سیاه و سفید که برای دفع چشم زخم بر گردن کودکان آویزند.
-
خروس کولی
فرهنگ فارسی معین
(خُ. کُ) (اِمر.) پرنده ای است وحشی مانند خروس ، دارای چشم های درشت و پای های دراز و بال های بزرگ و دم پهن و کاکلی از پر بر سر دارد.
-
غضاره
فرهنگ فارسی معین
(غَ رَ یا رِ) [ ع . غضارة ] (اِ.) 1 - سفال سبزی است که برای دفع چشم زخم به کار برند؛ طین حر. 2 - کاسة بزرگ ؛ ج . غضائر (غضایر).
-
شهر فرنگ
فرهنگ فارسی معین
(شَ ر فَ رَ) (اِمر.) دستگاه نمایش قدیمی به صورت اتاقکی قابل حمل که تماشاگر با چسباندن چشم خود به دریچة آن فیلم یا تصویری را که به وسیلة ذره بین بزرگ شده بود تماشا می کرد.
-
جغد
فرهنگ فارسی معین
(جُ) (اِ.) پرنده ای است با صورتی پهن ، منقاری خمیده و چشم هایی درشت و پاهای بزرگ ، در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه گوش گربه قرار دارد، در ویرانه ها زندگی می کند و به نحوست معروف است ، بوم و بوف هم گویند.
-
عقاب
فرهنگ فارسی معین
( عُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پرنده ای است شکاری با جثه ای بزرگ دارای منقاری خمیده ،چشم هایی تیزبین و چنگال هایی نیر ومند. 2 - صورت فلکی بزرگی در آسمان استوا و در کهکشان راه شیری به شکل لوزی نسبتاً بزرگی که روشن ترین ستارة آن نَسر طایر نام دارد.