کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بزرگواری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وقار
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (اِمص .) آهستگی ، سنگینی ، بزرگواری .
-
جلالت
فرهنگ فارسی معین
(جَ لَ) [ ع . جلالة ] (مص ل .) بزرگواری .
-
سودد
فرهنگ فارسی معین
(سُ دَ) [ ع . سؤدد ] (اِمص .) بزرگواری ، مهتری .
-
شرافت
فرهنگ فارسی معین
(شَ فَ) [ ع . شرافة ] (اِمص .)بزرگواری .
-
علی
فرهنگ فارسی معین
(عُ لا) [ ع . ] (اِ.) شرف ، رفعت ، بزرگواری .
-
خانمی
فرهنگ فارسی معین
(نُ) (ص .) ویژگی زنی که دارای شخصیت و بزرگواری و بزرگ منشی باشد.
-
ذوالجلال
فرهنگ فارسی معین
( ~. جَ) [ ع . ] (ص مر.) از صفات خداوند، دارندة جلال ، صاحب بزرگواری .
-
ذوالقدر
فرهنگ فارسی معین
( ~. قَ) [ ع . ] (ص مر.) 1 - توانا. 2 - صاحب بزرگواری .
-
شوکت
فرهنگ فارسی معین
(شَ کَ) [ ع . شوکة ] (اِمص .) بزرگواری ، جاه و جلال .
-
نجابت
فرهنگ فارسی معین
(نِ بَ) [ ع .نجابة ] (اِمص .) پاک نژادی ، بزرگواری .
-
مجد
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بزرگی ، بزرگواری . 2 - جلال ، سربلندی .
-
معالی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ معلاة ؛ بزرگواری ، بلندی قدر و مرتبه .
-
ابهت
فرهنگ فارسی معین
(اُ بُ هَّ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - بزرگی ، بزرگواری ، عظمت . 2 - تکبر، نخوت .
-
رفعت
فرهنگ فارسی معین
(رَ عَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بلندمرتبه شدن . 2 - (اِمص .) والایی ، بزرگواری .
-
عظمت
فرهنگ فارسی معین
(عَ ظَ یا ظِ) [ ع . عظمة ] (اِمص .) 1 - بزرگی ، بزرگواری . 2 - کبر، نخوت .