کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بر اثر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فرمان بر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (ص فا.) 1 - فرمانبردار، مطیع . 2 - خادم ، خدمتکار.
-
فراخ بر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (ص مر.) فراخ سینه ، پهن - سینه .
-
کیسه بر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ) (ص فا.) دزد، جیب بُر.
-
بر انگشت پیچیدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. اَ گُ. دَ) (مص ل .) بزرگ نمودن عیب و ایراد.
-
بر باد تند نشستن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. دِ تُ. نِ شَ تَ) (مص ل .) خشمگین شدن ، نهایت خشم .
-
بر باد دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص م .) 1 - از دست دادن . 2 - تلف کردن . 3 - نابود ساختن .
-
بر باد رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ تَ) (مص ل .) تلف شدن ، ضایع گشتن .
-
بر باد رفته
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ تَ یا تِ) (ص مف .) نابود شده .
-
بر باد ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص م .) خراب کردن .
-
بر باد سرد نشاندن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ سَ. نِ دَ) (مص م .) دلسرد کردن ، نومید ساختن .
-
بر خود بستن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. خُ. بَ تَ) (مص ل .) به خود نسبت دادن ، تظاهر کردن .
-
بر در نشسته
فرهنگ فارسی معین
(بَ. دَ. نِ شَ تِ)(ص .) محتاج ، نیازمند.
-
بر سر آمدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. سَ. مَ دَ)(مص ل .) 1 - غلبه یافتن ، پیروز شدن . 2 - به پایا ن رسیدن . 3 - برتری یافتن .
-
بر سر آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ. وَ دَ) (مص م .) برتر داشتن .
-
بر کسی زدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. کَ. زَ دَ) (مص ل .) 1 - به او اعتناء کردن ، به او توجه کردن . 2 - یورش بردن ، حمله کردن .