کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بریدن راه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بریدن راه
فرهنگ فارسی معین
(بُ دَ نِ)(مص ل .)راهزنی ، دزدی .
-
واژههای مشابه
-
طمع بریدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - ترک آز کردن . 2 - قطع امید کردن .
-
فرا بریدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) (مص م .) 1 - به پایان رساندن . 2 - مسکوت گذاشتن مطلب یا کاری .
-
قدم بریدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) ترک آمد و شد کردن .
-
گوش بریدن
فرهنگ فارسی معین
(بُ دَ) (مص م .) (عا.) با حیله و نیرنگ از کسی پول گرفتن .
-
گیسو بریدن
فرهنگ فارسی معین
(بُ دَ) (مص ل .) رسمی در سوگواری که زنان به هنگام عزاداری گیسوی خود را می بریدند.