کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برگزیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برگزیده
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ دِ) (ص مف .) 1 - انتخاب شده . 2 - ترجیح داده شده .
-
جستوجو در متن
-
خاص
فرهنگ فارسی معین
(صّ) [ ع . ] (ص .) 1 - ویژه ،برگزیده . 2 - منفرد، ممتاز. 3 - برگزیدة قوم . ؛ ~ و عام همة افراد، افراد برگزیده و افراد عادی .
-
دست چین
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) برگزیده ، منتخب .
-
غرر
فرهنگ فارسی معین
(غُ رَ) [ ع . ] (اِ.) جِ غُرَّه . 1 - برگزیده ها، عالی ها. 2 - سپیدی های پیشانی . ؛ درر ~الف - مرواریدهای بهتر و برگزیده . ب - سخنان استوار و برگزیده .
-
بهین
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (ص نسب .) برگزیده ، منتخب .
-
لباب
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ ع . ] (اِ.) خالص و برگزیده از هر چیزی .
-
برادر خوانده
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا دِ) (اِمر.) مردی که او را به اخوت برگزیده باشند.
-
سرآمد
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ) (ص مر.) برگزیده ، بالاتر، نخبه .
-
منتجب
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ جَ) [ ع . ] (اِمف .) برگزیده ، اختیار شده .
-
منتخب
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ خَ) [ ع . ] (اِمف .) برگزیده شده .
-
نقاوه
فرهنگ فارسی معین
(نُ وَ یا وِ) [ ع . نقاوة ] (اِ.) برگزیده ، منتخب .
-
نقی
فرهنگ فارسی معین
(نَ یّ) [ ع . ] (ص .) پاک ، پاکیزه ، برگزیده .
-
مرتضی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ضا) [ ع . ] (اِمف .) پسندیده و برگزیده .
-
مجتبی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ با) [ ع . ] (اِمف .) برگزیده ، پسندیده .