کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برکنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
انقلاع
فرهنگ فارسی معین
(اِ قِ) [ ع . ] (مص ل .) برکنده شدن ، از بیخ برکنده شدن .
-
مقلوع
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) از بیخ برکنده شده .
-
مخلوع
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) برکنده شده ، عزل شده ، خلع شده .
-
منقلع
فرهنگ فارسی معین
(مُ قَ لِ) [ ع . ] (اِفا.) برکنده ، از بن کنده .
-
مستأصل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ صَ) [ ع . ] (اِمف .) از بیخ برکنده شده ، بیچاره ، گرفتار.
-
مجتث
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ثّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - از بیخ برکنده شده . 2 - نام یکی از بحور شعر بر وزن دو بار مفاعلن فعلاتن .
-
فتالیده
فرهنگ فارسی معین
(فَ یا فِ دِ) (ص مف .) 1 - برکنده شده . 2 - ریخته شده ، افشانده . 3 - دریده ، شکافته . 4 - جدا شده . 5 - از هم پاشیده ، پراکنده شده .