کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برونرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
برون
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) بیرون ، خارج .
-
برون
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (حر اض .) برای ، به جهت .
-
اتوبوس رانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر - فا. ] 1 - (اِ.) مؤسسه ای ک ه حمل و نقل مسافر به وسیلة مجموعه ای از اتوبوس ها در مسیر یا شبکه ای مشخص و معین را بر عهده دارد. 2 - (حامص .) راندن و بردن اتوبوس از جایی به جای دیگر. 3 - شغل آن که اتوبوس می راند.
-
ملکت رانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) کشور - داری ، سلطنت .