کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شوله
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) یک توپ پارچه که درویشان به جای پتو به کار برند.
-
فراموش خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِمر.) این کلمه را به جای فراماسونری در فارسی به کار می برند.
-
لخج
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) زاج سیاه که رنگزران به کار برند.
-
مرفق
فرهنگ فارسی معین
(مَ فَ) [ ع . ] (اِ.) آن چه که از آن سود برند.
-
استامبولی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) ظرفی فلزی که برای بردن گل و گچ در بنایی به کار برند.
-
پناه گاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) جایی که برای حفظ جان و سلامتی به آن پناه برند، جای استوار، پناه جای .
-
تابل
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] (اِ.)چیزهایی که برای خوشبو کردن غذا به کار برند. ج . توابل .
-
توشه
فرهنگ فارسی معین
(ش ِ) (اِ.) 1 - خوراک اندک . 2 - خوراکی که مسافران همراه خود برند.
-
داوین
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = داون : یکی از جامه های زنان (در ردیف سماخچه و پیرهن نام برند).
-
نجیر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) آهار و سریشی که جولاهگان و کفش دوزان و صحافان بکار برند.
-
قلم نی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِمر.) قلمی که از ساقة نی تراشند و برای خوش نویسی به کار برند.
-
کاه گل
فرهنگ فارسی معین
(گِ) (اِمر.) مخلوط کاه و گل که برای اندودن بام و دیوار به کار برند.
-
کمند
فرهنگ فارسی معین
(کَ مَ) (اِ.) ریسمان و طنابی که برای اسیر کردن انسان یا حیوان به کار برند.
-
گاجمه
فرهنگ فارسی معین
(جُ مِ) (اِ.) قسمی گاوآهن که در برنجکاری به کار برند.
-
ابلی
فرهنگ فارسی معین
(اَ بُ) (اِ.) (عا.) مخفف «ابوالقاسم » است و بیشتر آن را در مقام کوچک شمردن و خطاب به آشنا و خویشاوند که با او رو دربایستی نداشته باشند به کار می برند.