کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برق رود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
الکترومتر
فرهنگ فارسی معین
(اِ لِ تِ رُ مِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - آلتی است برای اندازه گرفتن مقدار برق در اجسامی که برق دارند. 2 - آلتی که برای اندازه گرفتن اختلاف سطح الکتریکی بکار می رود؛ برق سنج .
-
آفتومات
فرهنگ فارسی معین
[ روس . ] ( اِ.)=آفتامات :کلید خودکاری اس ت که فقط اجازه می دهد برق ازجانب دینام به باطری رود ولی اجازة بازگشت نمی دهد.
-
بوبین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) قرقره ای که به دور آن سیم روپوش دار پیچیده شده است و برای تغییر مقدار جریان برق در موتورها و دستگاه های برقی به کار می رود.
-
شهرک
فرهنگ فارسی معین
(شَ رَ) (اِمصغ .) 1 - شهر کوچک . 2 - مجموعة مسکونی دارای تأسیسات شهری (آب ، برق ، خیابان ، فروشگاه )، که خانه ها، ساکنان یا مساحت کمی دارد و از لحاظ اداری بخشی از یک شهر به شمار می رود.
-
سیم
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.)1 - نقره . 2 - پول ، وجه . 3 - فلزی قیمتی که در معادن به طور خالص یا به صورت ترکیب با فلزات دیگر (انتیمون ، سرب ) یافت می شود و چون آن را با مس ترکیب کنند محکم تر می گردد و در صنعت کاربرد زیاد دارد. 4 - مفتول ، رشتة باریک فلزی . 5 - یک...