کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برشته
فرهنگ فارسی معین
(بِ رِ تِ) (ص مف .) 1 - بریان شده . 2 - تف داده ، بو داده . 3 - پخته .
-
جستوجو در متن
-
تست
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ انگ . ] (ص .) برشته .
-
جزغال
فرهنگ فارسی معین
(جِ) (اِ.) دنبة برشته شده .
-
سوخاری
فرهنگ فارسی معین
[ روس . ] (اِ.) برشته .
-
تستر
فرهنگ فارسی معین
(تُ تِ) [ انگ . ] (اِ.) دستگاهی که با آن نان را گرم یا برشته کنند، برشته کن (فره ).
-
جزغاله
فرهنگ فارسی معین
(جِ ل ) (اِ.) 1 - دنبة برشته شده . 2 - هرچیز برشته شده . جزدر و جزدره نیز گویند.
-
سنگ تاب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مف .) پخته و برشته شده بر روی سنگ .
-
بریان
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (ص .) 1 - برشته . 2 - کباب شده .
-
جزدر
فرهنگ فارسی معین
(جَ دَ) (اِ.) = جزدره : دنبة برشته کرده .
-
ته دیگ
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِمر.) ورقه ای از برنج ، سیب - زمینی یا نان که در ته دیگ چسبیده و برشته شده باشد.
-
فروده
فرهنگ فارسی معین
(فُ دِ یا دَ) 1 - (ص .) بریان کرده ، برشته گردیده . 2 - (اِ.) چوبی که در پس درِ خانه اندازند.
-
دوآتشه
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ ش ) (ص .) 1 - دو بار پخته شده یا در معرض آتش قرار گرفته . 2 - کاملاً برشته . 3 - دو بار تقطیر شده : عرق دو آتشه . 4 - تند و افراطی .
-
نیمرو
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص مر.) دانة گوهر که یک طرف آن مدور و طرف دیگرش پهن باشد. 2 - نیم برشته ؛ تخم مرغِ ~ تخم مرغ سرخ شده در روغن .
-
تاب دادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) 1 - تافتن ، پیچ دادن ، خماندن . 2 - زلف و ریسمان و امثال آن را پیچ و خم دادن . 3 - چیزی را در ظرفی فلزی در حرارت آتش بدون آب و روغن سرخ و برشته کردن . 4 - پرتو افکندن ، روشن ساختن .