کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بردگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بردگی
فرهنگ فارسی معین
(بَ دِ) (حامص .) 1 - بندگی ، غلامی . 2 - اسارت .
-
جستوجو در متن
-
اسارت
فرهنگ فارسی معین
(اَ یا اِ رَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) دربند کردن . 2 - (اِمص .) بردگی .
-
اسر
فرهنگ فارسی معین
(اَ سْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بند کردن ، به اسیری گرفتن . 2 - (اِمص .) بردگی ، اسارت .
-
اسار
فرهنگ فارسی معین
(اَ یا اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) اسیر کردن . 2 - چیزی را به بند کشیدن . 3 - (اِمص .) اسیری ، بردگی . 4 - (اِ.) بند، دوال .