کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سبق بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) پیشی گرفتن ، پیروز شدن .
-
سر بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) (مص ل .) مجازاً، تند رفتن .
-
صرفه بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - سود بردن . 2 - سبقت جستن .
-
طوق بردن
فرهنگ فارسی معین
(طُ. بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) آن است که مبارزان هنرمند بر سر نیزه یا مناره حلقه ای نصب می کردند و از دور تیر می انداختند پس هر که تیرش از حلقه می گذشت آن حلقه مال وی می شد، حلقه - ربایی .
-
طمع بردن
فرهنگ فارسی معین
(طَ مَ. بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) طمع کردن ، طمع بستن .
-
نماز بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ دَ) (مص ل .) تعظیم کردن .
-
فرمان بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) (مص ل .) اطاعت کردن ، انقیاد نمودن .
-
فرو بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) (مص م .) 1 - به پایین بردن . 2 - بلعیدن .
-
فا بردن
فرهنگ فارسی معین
(بُ دَ) (مص م .) بردن ، باز بردن .
-
فرا بردن
فرهنگ فارسی معین
(فَ . بُ دَ) (مص م .) پیش بردن .
-
فراز بردن
فرهنگ فارسی معین
(فَ . بُ دَ) (مص م .) نزدیک بردن ، پیش بردن .
-
گمان بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) (مص ل .) پنداشتن .
-
گوی بردن
فرهنگ فارسی معین
(بُ دَ) (مص ل .) پیش افتادن .
-
گرو بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ دَ) (مص ل .) پیروز شدن در شرط بندی .
-
مغز بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ دَ) (مص ل .) با پُرحرفی اسباب دردسر کسی را فراهم کردن .