کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برداشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برداشتن
فرهنگ فارسی معین
(بَ تَ) (مص م .) 1 - بلند کردن 2 - تحمل کردن . 3 - گرفتن . 4 - دزدیدن . 5 - از میان بردن . 6 - فراگرفتن .
-
واژههای مشابه
-
آب برداشتن
فرهنگ فارسی معین
(بَ تَ) (مص ل .) فرق داشتن هدف باطنی با اعمال ظاهری .
-
پای برداشتن
فرهنگ فارسی معین
(بَ تَ) (مص ل .) فرار کردن ، گریختن .
-
پی برداشتن
فرهنگ فارسی معین
(پِ. بَ تَ) (مص م .) تعقیب کردن .
-
تاب برداشتن
فرهنگ فارسی معین
(بَ تَ) (مص ل .) پیچیدن چوب یا تختة تر پس از خشک شدن . ؛~ چشم کج شدن چشم .
-
ثبت برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) صورت برداشتن ، سیاهه برداشتن .
-
سر برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ)(مص ل .) قیام کردن ، شورش کردن .
-
صورت برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) نسخه برداری کردن .
-
عادت برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) ترک عادت کردن .
-
نسخه برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) رونوشت برداشتن ، استنساخ کردن .
-
فریاد برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) (مص ل .) بانگ کردن ، آواز بلند کردن .
-
قصه برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) عرض حال دادن ، دادخواهی نمودن .
-
ماجرا برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) شرح واقعه ای را گفتن .
-
لک برداشتن
فرهنگ فارسی معین
(لَ. بَ تَ) (مص ل .) (عا.) قسمتی از میوه که بر اثر آسیب و فساد به رنگ دیگری درآمدن .