کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برحسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
علی الظاهر
فرهنگ فارسی معین
( ~. هِ) [ ازع . ] (ق مر.) برحسب ظاهر، به صورت .
-
شانسی
فرهنگ فارسی معین
[ فر - فا. ] (ق مر.) از روی تصادف ، برحسب تصادف .
-
کوت
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) یکی از پنج سهمی که برحسب سنت مبنای تقسیم محصول به شمار می رود.
-
آمپرسنج
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) [ فر - فا. ] اسبابی برای اندازه گیری شدت جریان الکتریکی مستقیم و متناوب که معمولاً برحسب آمپر یا میلی آمپر یا میکروآمپر درجه بندی می شود.
-
طسق
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مقداری از خراج که به حسب سرجریب بر زمین زراعت و جز آن گیرند. 2 - سهمیة مالیاتی که به حبوبات (برحسب جریب ) تعلق می گرفت ، صورت مالیاتی .
-
تقدمه
فرهنگ فارسی معین
(تَ دِ مِ) [ ع . تقدمة ] 1 - (مص م .) پیشکش کردن . 2 - (اِ.) پیشکش . 3 - مبلغ معینی که به عنوان مساعده و برحسب قرار معین مالک در آغاز مال به زارع می دهد و هنگام برداشت پس می گیرد.
-
پارامتر
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مقدار ثابت دلخواهی که به ازاء هر یک از مقادیر آن عضوی از یک دستگاه مشخص شود. 2 - متغیری که می توان دو یا چند تابع را برحسب آن بیان کرد. استعمال پارامترها در ریاضیات و فیریک و غیره بسیار معمول و مهم است . 3 - در قطع های مخروطی ،...
-
شاخص
فرهنگ فارسی معین
(خِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) برآمده ، مرتفع . 2 - برجسته ، ممتاز. 3 - (اِ.) نمودار. 4 - نمونه ، الگو، سرمشق . 5 - عددی که میانگین ارزش مجموعه ای از اقلام مرتبط با یکدیگر را برحسب درصدی از همان میانگین در فاصلة زمانی دو تاریخ بیان کند.
-
اسپرسا
فرهنگ فارسی معین
(اَ پَ) (اِمر.)= اسپ ریس . اسب ریس : واحد اندازه گیری مسافت در ایران باستان و آن مسافتی بود که شخص رشید (یعنی کسی که به حد رشد رسیده باشد) در مدت دو دقیقه می توانست بپیماید. (این مقدار را برحسب تجربه معین کرده بودند که از هنگام پیدا شدن اولین شعاع خو...
-
لاک پشت
فرهنگ فارسی معین
(کْ پُ) (اِ.) سنگ پشت ، جانوری از ردة خزندگان که سردستة خاصی به نام خود وی (لاک پشت ) در این رده می باشد. صفت مشخص این خزنده وجود و نمو بسیار غلاف یا لاک است که برای حفاظت اعضا به کار می رود و دارای بخش پشتی و شکمی است و برحسب محیط زیستی به چهار دسته...