کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برجستهبینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
برجسته
فرهنگ فارسی معین
(بَ جَ یا جِ تِ) (ص .) 1 - جهیده . 2 - برآمده . 3 - ممتاز، عالی .
-
باریک بینی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) دقت ، کنجکاوی .
-
پیش بینی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - عاقبت اندیشی . 2 - حزم ، احتیاط .
-
خرده بینی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - هوشمندی ، فراست . 2 - ایرادگیری .
-
ذره بینی
فرهنگ فارسی معین
(ذَ رِّ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) آن چه که جز با ذره بین نتوان دید.
-
روشن بینی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - دانایی . 2 - روشنفکری .
-
بینی و بین الله
فرهنگ فارسی معین
(بِ یْ یُ بِ یْ نُ لْ لا) [ ع . ] (عا.) سوگند گونه ای برای تأکید ادعای خود یا پرسیدن حقیقت از کسی .
-
پیش بینی کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) 1 - احتیاط کردن . 2 - پی بردن به حوادث قبل از وقوع آن ها.