کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برای ما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ما
فرهنگ فارسی معین
(ضم .) ضمیر اوُل شخص جمع .
-
ارواحنافداه
فرهنگ فارسی معین
(اَ حُ فِ) [ ع . ] (شب جم .) روان های ما فدای او باد، جان های ما فدای او باد.
-
حمی
فرهنگ فارسی معین
(حُ ما) [ ع . ] (اِ.) تب .
-
اعمی
فرهنگ فارسی معین
(اَ ما) [ ع . ] (ص .) کور، نابینا.
-
عظمی
فرهنگ فارسی معین
(عُ ظْ ما) (ص .) مؤنث اعظم ؛بزرگ تر.
-
عمی
فرهنگ فارسی معین
(عَ ما) [ ع . ] (ص .) کور، نابینا.
-
مادموازل
فرهنگ فارسی معین
(ما زِ) [ فر. ] (اِ.) دوشیزه ، دختر خانم .
-
مسمی
فرهنگ فارسی معین
(مُ سَ م ما) [ ع . ] (اِمف .) نامیده شده .
-
مع
فرهنگ فارسی معین
(مَ عَ) [ ع . ] (حراض .) با، همراه .
-
ایامی
فرهنگ فارسی معین
(اَ ما) [ ع . ] جِ ایم ؛ بیوه گان ، بیوه زنان ، زنان بی شوی .
-
دور
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص .) آن چه از ما فاصله ای زمانی یا مکانی دارد.
-
از ما بهتران
فرهنگ فارسی معین
(اَ. بِ تَ) (اِ.) 1 - (عا.) پریان ، جن ها. 2 - کنایه از: صاحبان قدرت و توانگران .
-
شمال
فرهنگ فارسی معین
(ش ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سمت روبروی ما وقتی که خورشید در سمت راستمان باشد. 2 - سمت چپ .
-
وا
فرهنگ فارسی معین
(حراض .) 1 - به معنی «با» معیت را رساند: گویند ما وا شماییم [ و دین شما. ] ... 2 - به معنی «به »: بندة من (خدا) پشت وامن داد و کار وامن گذاشت .
-
فنومنولوژی
فرهنگ فارسی معین
(فِ نُ مِ نُ لُ) [ فر. ] (اِ.) تحقیق فلسفی دربارة پدیده هایی که به روح ما عرضه می شود و شرح و بیان آنها.