کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برات
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) نوشته ای است که به موجب آن دریافت یا پرداخت پول را به دیگری واگذار کنند.
-
واژههای مشابه
-
برات شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ)(مص ل .) به دل خطور کردن .
-
شب برات
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بِ یا بَ) [ فا - ع . ] شب پانزدهم شعبان .
-
جستوجو در متن
-
جک
فرهنگ فارسی معین
(جَ)(اِ.) = چک :1 - برات . 2 - شب پانزدهم ش عبان ، شب برات .
-
لیلة القضاء
فرهنگ فارسی معین
( ~ . قَ) [ ع . ] (اِمر.) شب برات .
-
صک
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ معر. ] (اِ.) 1 - چک ، برات . 2 - نامه ، قباله ؛ ج . اصک ، صکوک ، صکاک . ؛لیلة ~ الف - شب برات ، شب نیمة شعبان . ب - نوشتن چک را.
-
پروانچه
فرهنگ فارسی معین
(پَ چِ)(اِمصغ .) 1 - پروانه ، اجازه نامه . 2 - فرمان پادشاهان . 3 - برات ، حواله .
-
چکنویس
فرهنگ فارسی معین
(چَ یا چِ نِ) (ص فا.) 1 - برات - نویس . 2 - قباله نویس . 3 - مستوفی .
-
واخواست
فرهنگ فارسی معین
(خا) (مص مر.) 1 - بازخواست ، اعتراض . 2 - برگشت ؛ اعتراض دارندة چک یا برات هنگامی که با عدم وصول روبرو شود.
-
نکول
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - برگردیدن و روگرداندن از چیزی . 2 - ترسیدن و روبرگرداندن از دشمن . 3 - خودداری کردن از پرداخت وجه حواله ، برات و مانند آن .
-
تنزیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) فرود آوردن . 2 - مرتب ساختن . 3 - (اِ.) قرآن . 4 - سودی که به پول وام داده تعلق گیرد، پولی که از مبلغ برات یا سفته پیش از سررسید کسر می کنند.
-
شب
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ په . ] (اِ.) زمانِ بین غروب خورشید تا سپیده دم . ؛ ~ قدر شبی در ماه مبارک رمضان که در آن قرآن بر پیامبر (ص ) نازل شد. تاریخ دقیق آن معلوم نیست لذا شب های هفدهم ، نوزدهم ، بیست ویکم ، بیست و سوم و بیست و هفتم را شب قدر دانسته اند، لیلة القدر. ...
-
گنجفه
فرهنگ فارسی معین
(گَ جَ فَ یا فِ) (اِ.) = گنجفیه : نوعی بازی ایرانی که اکنون از رواج افتاده است . در این بازی هشت دستة دوازده برگی که نود و شش ورق دارد به کار می رود. هر یک از این دسته های هشتگانه سابقاً نامی به ترتیب زیر داشت : غلام ، تاج ، شمشیر، اشرفی (زر سرخ )، چ...