کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدو زبان نوشته شده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آنسیکلوپدی
فرهنگ فارسی معین
(لُ پِ) [ فر. ] ( اِ.) = انسیکلوپدی : دایرة المعارف ، کتابی که تمام لغات و اصطلاحات علمی و ادبی یک زبان به ترتیب حروف هجا در آن نوشته شده است .
-
پهلوی نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) (اِمر.) کتاب یا نوشته به زبان و خط پهلوی .
-
رقیم
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نوشته شده ، نوشته . 2 - نامه . 3 - دوات .
-
نگاشته
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مف .)1 - نوشته شده . 2 - نقش و نگار شده .
-
نمیق
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (ص .) 1 - نوشته (شده ). 2 - نقش شده .
-
مزبور
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) نوشته شده ، اشاره شده .
-
مرقوم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) نوشته شده .
-
مسطور
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) نوشته شده .
-
رقم زده
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دِ) [ ع - فا. ] (ص مف .) 1 - نوشته شده . 2 - نقاشی شده .
-
نمیقه
فرهنگ فارسی معین
(نَ قَ یا قِ) [ ع . نمیقة ] (ص .) 1 - نوشته (شده ). 2 - نقش شده .
-
گنج نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مِ) (اِمر.) ورقه ای که در آن نشانی گنج پنهان شده نوشته شده باشد.
-
مسود
فرهنگ فارسی معین
(مُ سَ وَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - سیاه کرده شده . 2 - نوشته شده .
-
آوانویسی
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (حامص .) نوشتن آواهای زبان که در آن تمام آواهای زبان که تلفظ و به وسیلة گوش دریافت می شوند با استفاده از نشانه های قراردادی بر کاغذ نوشته می شود، آوانگاری .
-
مکتوب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - نوشته شده . 2 - نامه ، مراسله . ج . مکاتیب .
-
نبشته
فرهنگ فارسی معین
(نِ بِ تِ) (ص مف .) نوشته شده ، مکتوب .