کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدرقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدرقه
فرهنگ فارسی معین
(بَ رَ ق ِ) [ ع . بدرقة ] 1 - ( اِ.) راهنما، راهبر. 2 - (اِمص .) مشایعت .
-
واژههای مشابه
-
آستر بدرقه
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ رَ قِ) (اِمر.) پارچه یا کاغذی که از یک سو به جلد و از سوی دیگر به نخستین صفحة کتاب و مانند آن می چسبد.
-
جستوجو در متن
-
رهنمونی
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(حامص .)1 - هدایت . 2 - بدرقه .
-
مشایع
فرهنگ فارسی معین
(مُ یِ) [ ع . ] (اِفا.) بدرقه کننده ، ج . مشایعان .
-
مشایعت
فرهنگ فارسی معین
(مُ یِ عَ) [ ع . مشایعة ] (مص م .) بدرقه کردن .
-
تشییع
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - بدرقه رفتن . 2 - جنازه را تا محل دفن همراهی کردن .