کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بدر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بدر
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] ( اِ.) ماه شب چهارده ، ماه کامل .
-
واژههای مشابه
-
گوش بدر
فرهنگ فارسی معین
(بِ دَ) (ص مر.) منتظر، انتظارکش .
-
جستوجو در متن
-
گردماه
فرهنگ فارسی معین
(گِ) (اِمر.) 1 - قمر در شب های سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم که مدور باشد. 2 - ماه شب چهاردهم ، بدر (خصوصاً).
-
ذوالفقار
فرهنگ فارسی معین
( ~. فَ) [ ع . ] (اِ.)نام شمشیر منبه بن حجاج (عاص بن منبه ) که به روز بدر کشته شد و آن شمشیر را رسول اکرم (ص ) برای خویش گزید و سپس آن را در غزوة احد به علی (ع ) عطا فرمود. گفته اند که چون بر پشت ذوالفقار خراش های پست و هموار بود، آن را بدین نام خوا...
-
شش انداز
فرهنگ فارسی معین
(ش اَ) (ص فا.) = شش اندازه : 1 - کسی که شش بجول بازی کند. 2 - کسی که نرد بازد، نراد. 3 - کسی که شش گوی الوان مدور از چوب یا غیر آن به هر دو دست بگیرد و بر هر دستی سه عدد، در هوا اندازد و گیرد بطوری که هیچ یک زمین نیفتد و پیوسته چهار عدد آن در هوا ب...